در ویژه برنامه «پلاك هشت» شبكه رادیویی ایران مطرح شد؛ روایتی از دلاوری‌ها و صبوری‌های آزادگان كشورمان در زمان اسارت

سرگرد قربانعلی اكبری روز گذشتهز باحضور در ویژه برنامه «پلاك هشت»، خاطرات خود را درباره زمان اسارت و وقایعی كه برای آزادگان رخ داده بود را بیان كرد.

سرگرد قربانعلی اكبری با حضور در شبكه رادیویی ایران گفت: توفیق داشتم كه سال 1360 وارد ارتش جمهوری اسلامی ایران شدم. پس از گذشت 86 ماه حضور در جبهه، در عملیات مرصاد با نیروهای دشمن كه با همكاری منافقین حمله كرده بودند، مواجه شدیم. 7 سال در مناطق جنگی بودم و روزها مخفی می‌شدیم و شب‌ها پیشروی می‌كردیم، بدون اینكه از سقوط گیلان‌غرب به دست دشمن مطلع باشیم

1404/05/27
|
09:52
|

به گزارش روابط عمومی شبكه رادیویی ایران، سرگرد قربانعلی اكبری رزمنده دفاع مقدس باحضور در برنامه «پلاك هشت» اظهار داشت: ساعت 12 شب رسیدیم و دیدیم كه دشمن دید در شب گذاشته و منتظر ماست تا محاصره‌مان كند و حدود 120 نفر بودیم. چهار روز در بیابان بودیم و من برنامه‌ریزی كرده بودم كه هر 10 متر یك نفر قرار گیرد تا اگر غافلگیر شدیم، همه اسیر نشویم. در نهایت 4 نفر اسیر و 6 نفر شهید شدند، اما بقیه كه عقب بودند توانستند عقب‌نشینی كنند.

سرگرد قربانعلی اكبری، آزاده سرافراز كشورمان بیان كرد: من زمین‌گیر شدم و اسلحه دستم بود. ساعت را طوری گذاشتم كه برق نزند و رفتار دشمن را زیر نظر داشتم. دیدم حدود 10 تا 15 متر جلوتر یك تانك عراقی بود و سربازی روی آن نشسته بود. تصمیم گرفتم زیر تانك بروم و شب بعد حركت كنم. دیدم سرباز دشمن خوابش گرفته است؛ وقتی من حركت كردم، سرباز دشمن فرار كرد. من زیر تانك ماندم و حدود 20 نفر دور تانك جمع شدند، اما بعد از مدتی موفق شدم از زیر تانك خارج شوم.

وی تصریح كرد: یك سرگرد عراقی به من حمله كرد و مجبور شدم ساعتم را باز كنم. دشمن سعی داشت اطلاعات بگیرد، اما من مقاومت كردم و نهایتاً دستم را آزاد كرد.

این رزمنده دوران دفاع مقدس گفت: ما را به قرارگاه گیلان‌غرب بردند و به جایی كه قبلاً جهاد خراسان مستقر بود، منتقل كردند. بعد از گشتن جیب‌ها و شناسایی كارت‌ها، خوشحال شدم كه هنوز زنده‌ام.

وی ادامه داد: بعد از مدتی تعداد اسرای ما به 600 نفر رسید كه شامل افسران و درجه‌داران بود. این افراد از جنوب ایران و مناطق غربی آمده بودند. در اردوگاه تكریت، شرایط بسیار سخت بود؛ 600 نفر در فضایی كوچك با امكانات كم و سختی‌های فراوان زندگی می‌كردیم. زمستان‌ها سرما و شپش و تابستان‌ها ناراحتی‌های پوستی داشتیم. حتی 2 سال طول كشید تا برخی از ما به شرایط عادت كنیم.

به گزارش روابط عمومی شبكه رادیویی ایران، اكبری رزمنده دوران دفاع مقدس اظهار كرد: خلبان‌ها نیز به ما اضافه شدند و روحیه بسیار عالی داشتند. با اعتصاب غذا، تلاش كردیم حقوق انسانی خود را مطالبه كنیم. اردوگاه بسیار سخت و شرایط آن تقریباً غیر انسانی بود، با محدودیت‌های شدید غذایی و بهداشتی و شكنجه‌های مكرر برای گرفتن اطلاعات مواجه بودیم.

این آزاده سرافراز كشورمان باحضور در شبكه رادیویی ایران بیان كرد: پس از سه ماه، اردوگاه تقسیم شد و گروهی به اردوگاه‌های دیگر منتقل شدند. ما همچنان با سختی‌ها و فشارها مواجه بودیم، اما همواره تلاش می‌كردیم روحیه خود را حفظ كنیم و مقاومت كنیم. و در نهایت، با صبر و استقامت، توانستیم شرایط را تحمل كرده و به آزادی نزدیك شویم.

دسترسی سریع